- AMIR 181
- يكشنبه ۹ مرداد ۰۱
- ۱۰:۵۰
#تاپــــروانگی🦋 (۳)
ترانه آمده بود با یک کوه حرف و خبر داغ
دسته گل نرگس و قیمه نذری زریخانم، مادرشوهرش.
شاید توی این دنیا تنها کسی که به علایقش اهمیت میداد، همین ترانه بود و بس.
با دستی که به شانهاش خورد حواس پرتشدهاش را جمع کرد.
- ریحانجون دیدی که خدا چقدر زود حاجت شکمو میده؟!
+ شما هم واسطهای نه؟
- شک نکن! والا انقدری که زریخانوم از دور هوای تو رو دارهها
یه وقتایی لجم می گیره ازت...
+ چیه خواهری یکیهم پیدا شده ما رو یاد می کنه تو ناراحتی؟
- ناراحت که نه چون بالاخره از من هیچی کم نمیشه
ولی خب گفتم که در جریان حسادتام باشی!
بگید از کجا میتونم پی دی اف کاملشو دان کنم