- AMIR 181
- شنبه ۵ آبان ۹۷
- ۱۷:۴۰
🔹#او_را.... (۱۰۷)
"هدف"
به هدفی فکر کردم که چند وقتی بود داشتم برای رسیدن بهش تلاش میکردم. به آرامشی که کم کم داشت خودش رو بهم نشون میداد و به استعدادهایی که تازگی متوجه داشتنشون شده بودم !
به اینکه حداقل مثل قبلاً الکی دور خودم نمیپیچم و با چشم بازتری زندگی میکنم .
به اینکه کم کم داره باورم میشه انسانم و قرار نیست هرطور که دلم میخواد زندگی کنم و انتظار موفقیت هم داشته باشم!
هرچند که گاهی یادم میرفت و تو عمل ، خراب میکردم .
و هرچند که هنوزم اون چیزی که باید میشدم ، نشده بودم !
اون شب دوباره دفترچه ای که از فهمیده های جدیدم پر کرده بودم رو ورق زدم و کتابی رو هم که در حال مطالعش بودم ، به اتمام رسوندم .
سلام ببخشید من این رمان رو خوندم بعدش نفهمیدم سجاد همسر ترنم هست ؟؟