- AMIR 181
- سه شنبه ۲۴ مهر ۹۷
- ۱۷:۵۷
🔹 #او_را ... (۷۲)
اخم کردم و تو چشماش زل زدم
- به نظرت به من میاد آقا سجاد باشم؟؟ 😠
- هه هه !
خندیدم !
برو بگو بیاد جلو در !
- خونه نیست ! 😠
با پوزخند سر تا پامو نگاه کرد !
- عهههه ...
خونه نیستن؟؟
یعنی باور کنم این تو تنهایی؟؟
دلم میخواست کله ی کچلشو از تنش جدا کنم ! 😤
- کوری؟؟
میبینی که تنهام !
شایدم کری !
نمیشنوی که میگم تنهام !
پوزخند دوباره ای زد و نگاه چندش آورشو از بالای سرم انداخت تو خونه !
- هه !
به حاجیتون سلام ما رو برسون !
بگو آقای فروغی گفت انگار یادت رفته کرایه ی این ماهتو بدی حاج آقا !!
حاج آقا رو جوری غلیظ گفت که دلم میخواست کفشو دربیارم و با پاشنهش بکوبم تو دهنش !
دوست نداشتم بازم باعث شم راجع بهش فکربد کنن !
آخه گناه داشت !
اصلاً به قیافش نمیخورد که ...
- برای چی اونجوری نگاه میکنی؟؟
بهت میگم کسی نیست !!
باور نمیکنی بیا خونه رو بگرد 😠
دوباره سر تا پامو نگاه کرد
- نه دیگه آبجی !
مزاحمتون نشیم !
خوش باشید !
داشت از خونه دور میشد که رفتم بیرون و جلوش رو گرفتم !
- عجب آدم بیشعوری هستی !!
میگم اون خونه نیست !
من تنهام !
حق نداری اون فکرای کثیفتو به هرکسی نسبت بدی ! 😡
تعجب کرد و بازم یه ابروشو داد بالا
- اگه تنهایی ، اینجا چیکار میکنی؟؟
با قیافه ی حق به جانب گفتم
- ببخشید فکر نمیکردم برای رفتن به خونه ی داداشم لازم باشه از کسی اجازه بگیرم ! 😡
زد زیر خنده
- داداشت ؟؟ 😂
چاخان دیگه ای پیدا نکردی؟؟
اولا تا جایی که یادمون میاد ، این حاج آقاهه آبجی ، مابجی نداشت
دوما اگرم داشت ، از این آبجیا نداشت !!
و با نگاهش به تیپ و لباسام اشاره کرد
- اولا مگه تو از شجره نامه ی ما خبر داری؟؟
دوما من و سجاد مدت ها باهم قهر بودیم
امروزم برای برداشتن چندتا از مدارکمون کلیدشو ازش گرفتم و اومدم اینجا !
میخواست دوباره دهنشو باز کنه که یه پیرزن از پشت سرم گفت
- دیدی آقا حامد !
گفتم این حرفا رو نگو !
گفتم گناه مردم رو نشور !
تهمت نزن !
آخه این حرفا اصلا به آقاسجاد میخوره؟؟
تازه به خودم اومدم و اطرافمو نگاه کردم !
کلی آدم تو کوچه جمع شده بود !!!
اون چاق کچل بیریخت دوباره خندید و سرشو تکون داد !
- آخه شما چرا باور میکنی حاج خانوم؟؟
ماشینو نگاه !
سجاد یه پراید قراضه داره !
ماشین این ، هیچی نباشه ، کم کم دویست سیصد میلیون پولشه !!
دوباره توپیدم بهش
- اولا کی گفته این ماشین ، مال منه ؟
بعدم به تو چه که کی چی داره ؟
- واااای بسه چقدر دروغ میگی ؟
همه دیدن تو از این پیاده شدی !!
- منم نگفتم از این ماشین پیاده نشدم !
گفتم کی گفته مال منه؟؟
به اون مغز فندقیت فشار بیار !!
میتونم از دوستم قرض گرفته باشم !
دوباره صدای پیرزن مانع حرف زدنش شد
- بسه دیگه آقاحامد !
دیگه نمیخواد صداتو ببری بالا !
خود آقا سجاد اومد ...!!
"محدثه افشاری"