- AMIR 181
- شنبه ۲۸ مهر ۹۷
- ۲۰:۱۷
🔹 #او_را ... (۸۶)
همه ی جملاتش مثل همون حرف هایی بود که شنیده بودم !
از اینکه هیچی ازشون نمیفهمیدم حرصم گرفته بود !
برای اینکه ثابت کنم خنگ نیستم ،
دوباره برگشتم اولش !
"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
لقد خلقنا الانسان فی کبد !"
ترجمه نداشت ! 😕
گوشی رو برداشتم و تو اینترنت سرچ کردم ...
" بلد۴ : ما انسان را در رنج آفریدیم ؛
کبد بر وزن فرس ، به معنی سختی است .
مراد از آن در آیه مشقت و سختی است
یعنی : حقا که انسان را در رنج و تعب آفریدیم ؛ زندگی او پر از مشقت و رنج است و همین رنج و تعب است که او را به کمال و ترقی سوق میدهد .
اگر در مشقت نمیبود ، برای از بین بردن آن تلاش نمیکرد و اگر تلاش نمیکرد ،
ابواب اسرار کائنات به رویش گشوده نمیشد !
* یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه *
قاموس قرآن - جلد۶ - ص۷۲ "
با دهن باز نگاهش کردم ! 😧
دفتری که همیشه توش مینوشتم رو آوردم و هرچی که میخوندم رو مینوشتم ✍
آخرین جمله ی عربی ، بازم ترجمه نداشت .
دوباره سرچ کردم ! 🔍
" انشقاق۶ : ای انسان ! تو توأم با تلاش و رنج بسوی پروردگارت روانی و او را ملاقات خواهی کرد !
پس از آن آمده «فاما من اوتی کتابه بیمینه...»
پس انسان اعم از نیکوکار و بدکار با یک زندگی پر تلاش و رنج بسوی خدایش روان است و عاقبت به راحتی یا عذاب خواهد رسید .
قاموس قرآن - جلد۶ - ص۹۶ "
برگشتم سراغ دفترچه 📖
" پس دنبال مقصر نگرد !
این آیه داره میگه کلا این دنیا با ما سازگاری نداره !
پس فرار از رنج ، رنج رو بیشتر میکنه !
این واقعیت رو بپذیر !
نپذیری ، افسرده میشی !!
نپذیری لذت نمیبری ... "
انگار یه آدم زنده داشت باهام صحبت میکرد !
یه نفر که از تموم زندگیم و سوال های توی سرم خبر داشت ! 😢
همه اتفاقات داشت از جلوی چشمم میگذشت! همه گریه هام ، همه مشکلاتم ، همه و همه ...
من اونقدر درگیر مشکلاتم شده بودم که وقت اضافی گیر میاوردم میشستم و گریه میکردم
اما تو دفترچه نوشته بود :
" اگر این واقعیت رو بپذیری که سراسر زندگی رنج و سختیه ،
وقتی که رنجت کمتر شه احساس لذت میکنی و خدا رو شکر میکنی ! "
سرم رو گذاشتم رو میز .
دنبال یه دلیل بودم تا همه ی این حرف ها رو رد کنم و خودم رو راحت کنم !!
اما هیچ دلیلی برای رد کردنش پیدا نمیکردم !
شاهدش هم تمام اتفاقات زندگیم بود !
ولی چرا ؟!
برای چی ؟!
جوابم تو همون صفحه بود
" این یکی از واقعیت های دنیاست !
این رنج ها تو رو رشد میده ،
بزرگت میکنه !
اینکه تو رنج داری ، دلیل بر این نیست که آدم بدی باشی
اما برخورد تو با رنج میتونه باعث شه آدم بدی بشی !!!
خدا با این رنج ها میخواد تو رو قوی کنه !
ازشون فرار نکن ، اون ها رو بکن پله برای رسیدن به خدا ...
خدا دوست نداره تو اذیت بشی ،
اشک خدا رو پشت پرده ی رنج میبینی؟! "
بی هیچ حرفی به دیوار رو به روم خیره شدم !
آخه این حرف ها یعنی چی ؟!
اینا از کجا اومده !؟ 😔
چرا اینجوری دلمو زیر و رو میکنه!؟
بلند شدم و رفتم تو تراس
این دفترچه بدتر خواب رو از چشمهام ربوده بود !
آسمون رو نگاه کردم 🌌
هنوز خدایی نمیدیدم !
به ماه خیره شدم و زیر لب گفتم :
" این خدا کجاست که باید برای رسیدن بهش تلاش کرد !؟
نمیدونم یعنی چی !
قسمت اول حرفاش درسته ،
همون حرفی که خودم تا چند وقت پیش میزدم ، همه مردم بدبختن !!
اما چجوری این بدبختیا پله میشن !؟
برای رسیدن به چی ؟
به کی ؟
من تو خونه ای بزرگ شدم که دو تا استاد دانشگاه و دکتر ، پدر و مادرم هستن.
اما نه خدا رو قبول دارن و نه حرف آخوندا رو !
نمیدونم چی تو اون دفترچه هست !
تا اینجاش خیلی هم بد نبوده به جز قسمت های مربوط به خدا !
اما من با اون قسمت ها کاری ندارم !
من میخوام آرامش رو پیدا کنم و اون ... سجاد ... این دفترچه رو بهم داد
خودشم گفت خدایی که نمیبینی رو نمیخواد بپرستی !
من با خدا کاری ندارم .
من فقط دنبال آرامشم ! همین ..."
انگار ماه هم به من خیره شده بود! لبخند زدم و سیگارم رو روشن کردم ! 🚬
"محدثه افشاری"