رمان او را - قسمت بیست و پنجم :: از جنس خاک

از جنس خاک

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ

رمان او را - قسمت بیست و پنجم

  • AMIR 181
  • دوشنبه ۹ مهر ۹۷
  • ۱۸:۲۴

🔹 #او_را ... (۲۵)



رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل .


😈 یه نگاه شیطنت آمیز به سرتا پام انداخت و محکم بغلم کرد :

- خوش اومدی بانوی من 😍


دوست داشتم زودتر ولم کنه

دیگه از آغوش هیچ مردی لذت نمیبردم .


- ممنون ، لهم کردی عرشیا !!


- ببخشید 😂😂

از بس دوستت دارم ...

خب خانومی بیا بشین ببینم ...

کم پیدا شدی ....


اون روز هرچی عرشیا زبون میریخت و خودشو لوس میکرد با بی محلی میزدم تو ذوقش ! 😕



آخر کلافه شد و نشست کنارم و دستامو گرفت تو دستش

- ترنم ....

چیزی شده ؟؟

چرا اینجوری میکنی؟ 😢


- چجوری ؟؟؟


- عوض شدی! انگار حوصلمو نداری !


- نه! خوبم ...

چیزی نشده ... 😒


- پس چته ؟


- ببین عرشیا ...

من همون روز اول گفتم این یه رابطه امتحانیه!

میتونم هروقت که بخوام تمومش کنم !!


- ترنم ؟؟؟

تموم کنی؟ 😢

شوخیت گرفته ؟

چیو میخوای تموم کنی ؟

زندگی منو ؟

عمر منو ؟؟


- لوس نشو عرشیا 😒

مگه دختری ؟؟

من نباشم ، کسای دیگه هستن!! 😏


- چی میگی؟؟ چرا مزخرف میگی ؟؟

کی هست ؟

من جز تو کیو دارم ؟؟ 😥


- به هرحال ...

من خوشم نمیاد زیاد خودمو تو این روابط معطل کنم !!


با چشمای پر از سوال و بغض زل زده بود بهم و هر لحظه دستمو محکم تر فشار میداد ... 😢

خواستم دستمو از دستش بکشم بیرون که سرشو گذاشت رو پام و شروع کرد گریه کردن !!! 😳


شوکه شدم !!

دستمو گذاشتم رو سرش و گفتم 

- پاشو بابا شوخی کردم 😳

چرا اینجوری میکنی ؟؟ 😒

مثل دخترا میمونی عرشیا 😏


از اینکه یه مرد جلوم خودشو ضعیف نشون بده متنفرم !! 😡


سرشو بلند کرد و تو چشام نگاه کرد ...

چشاش سرخ شده بود و صورتش خیس!! 😭


- ترنم باورکن من بی تو میمیرم ....

خودمو میکشم !!

قول بده هیچوقت تنهام نذاری !

به جون خودت جز تو کسیو ندارم ... 😭


- من نمیتونم این قول رو بهت بدم !!

من نمیتونم پابند تو بشم ... 😠


اخم کرد و خواست چیزی بگه اما حرفشو خورد و روشو برگردوند ...


سرشو گذاشت رو دستاش و گفت : 

- ترنم خواهش میکنم .....


بلند شدم و پالتوم رو برداشتم


داشتم میرفتم سمت در 

که عرشیا خیز برداشت و راهمو سد کرد ...



"محدثه افشاری"

  • نمایش : ۳۰۶۹
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی