رمان او را - قسمت بیست و ششم :: از جنس خاک

از جنس خاک

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ

رمان او را - قسمت بیست و ششم

  • AMIR 181
  • دوشنبه ۹ مهر ۹۷
  • ۲۰:۴۴

🔹 #او_را ... (۲۶)



- برو اونور عرشیا ...


درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش ‼️


- تو هیچ جا نمیری 😠


- یعنی چی؟ 😠

برو درو باز کن !!

باید برم

قرار دارم ...


صداشو برد بالا

- با کی قرار داری⁉ ️😡


از ترس ته دلم خالی شد ... 😨

احساس کردم رنگ به روم نمونده

امّا نباید خودمو میباختم ...


- با مرجان


- تو گفتی و منم باور کردم 😡

میگم با کی قرار داری ؟؟


- با مرجااااان ...

میگم با مرجان ...


- گوشیتو بده من 😡


- میخوای چیکار ؟؟؟


- هر حرفو باید چندبار بزنم ؟؟؟ 😡


گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد.

بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش ....


- گوشیمو بده 😧


- ‌برو بشین سر جات 😡


تپش قلب شدید گرفته بودم ...

حالم داشت بد میشد .

رفتم نشستم رو مبل


عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید !


ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست ...


همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد ،

چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد 😠


بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید ... 😭


دو زانو نشست جلوم و سرمو گرفت تو دستاش ...

-ترنمم گریه نکن ... 😢

اخه چرا اذیتم میکنی؟؟


دستاشو پس زدم و گفتم

- ولم کن ....

بیشعور روانی !! 😭


- ترنم من دوستت دارم ... 😢


- ولی من ندارممممم

ازت متنفرممممم

برو بمییییر 😭


بازوهامو فشار داد و گفت 

- باشه ...

میخوای بری ؟؟


- اره ؛ پس فکر کردی پیش تو می مونم ؟؟


کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت

- خداحافظ عشقم ..... 😢


سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون ...

سوار ماشین شدم امّا حال رانندگی نداشتم ...

حالم خیلی بد بود ...

سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد ... 😭

خیلی تو اون چند دقیقه بهم فشار اومده بود ...


نیم ساعتی تو همون حال بودم

میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون !!


تلو تلو میخورد ‼️


داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️



"محدثه افشاری"

  • نمایش : ۲۸۸۷
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی