- AMIR 181
- شنبه ۲۶ شهریور ۰۱
- ۱۹:۴۸
#تاپــــروانگی🦋 (۶۷)
از تعجب داشت شاخ در میآورد
ارشیا آمده بود آن هم با بیبی...
لبخند کشآمده ریحانه ناخوداگاه جمع شد
و نگاهش به نگاه همسرش گره خورد.
چقدر دلتنگش بود...
چه عجیب بود این سرزده آمدنش.
عمو با خوشحالی برای خوشآمد گویی پیش رفت.ترانه با شیطنت گفت:
- بهبه جورمون جور شد!
شوهر خواهر عزیز هم تشریف آوردن. ریحانه آبروداری کن.
ببینم این ننه نقلی بامزه کیه؟ مامان بزرگش؟
+ اوهوم
- نمیری سلام کنی؟
+ چرا...
واقعا خوشحال بود از دیدنشان و البته متعجب!
از بیبی خجالت میکشید چون بهجای تشکر از زحمات چند روزهاش، بهخاطر دعوای آن شبش با ارشیا، بیخبر از خانهاش رفته بود و حتی به بهانه اینکه حالش خوب نبوده جواب تلفنش را هم نداد...
صورت چروکخورده و سردش را بوسید.
+ خوش اومدی بیبی جان
- خوش باشی مادر، خوبی؟ تو راهیت خوبه ایشالا؟
سرش را پایین انداخت و جواب داد:
+ الحمدالله، ببخشید منو... بهخدا...
نگذاشت حرفش را ادامه بدهد
دستش را فشار آرامی داد
چشمهای مهربانش را بست و باز کرد و گفت:
- قسم نخور تصدقت برم، قربون خدا برم. قسمت بوده که منِ پیرزن واسه خاطر پادرمیونی بین تو و ارشیا پاشم بیام مجلس امام حسین و خانواده گلت رو ببینم...
+ پس بریم تو، اینجا هوا سرده.
دیگه کمکم مراسمم شروع میشه
- بریم مادر، بریم که من یه باد بهم بخوره تا ته زمستون مریضم
چقدر خوب بود بودن بیبی
انگار حالا ارشیا هم خانوادهدار شده بود.
بدون اینکه به ارشیا نگاهی بکند همراه بیبی وارد خانه شد.
کاش در مورد او و طاها فکر بدی نکرده باشد حداقل.
پشتی را کشید پشت بیبی تا تکیه بدهد.
- دستت درد نکنه، خیر ببینی.
خودش هم نشست و گفت:
+ خواهش میکنم. دیگه چه خبر؟
- به اندازه زمین و آسمون خوشحالم این روزا، الهی شکر
+ خبر جدیدی شده مگه؟
- دیشب ارشیا باباشو آورده بود پیشم
بعد از اینهمه سال... دلم روشن شده. قوت برگشته به زانوهام، خدا از سر تقصیرات هممون بگذره مخصوصا مه لقا!
چی بگم که تف سربالاست
+ خداروشکر، خیلی خوشحال شدم. چه کار خوبی کرده ارشیا
- آره بچم، اما خب...
+ خب چی بیبی؟
- دل خودش خوش نیست
دیدم این چند روزه مثل مرغ سرکنده شده.
نتونستم طاقت بیارم امروز بهش گفتم اگه دردت دیدن زنته خب پاشو بریم ببینش، از خدا خواسته بود انگار، دست منو گرفت اومدیم اینجا
چقدر ذوق زده بود ریحانه. انگار دختر هجده سال بود و برگشته بود به شور و حال پیش از ازدواج...
"الهام تیموری"